«اگر درجه مهارت یک درام نویس را در تأثیر بر تماشاگران بدانیم باید گفت که هیچ تراژدی به عظمت تعزیه نمی رسد»

سرلویس پلی

شرق شناس انگلیسی

گفته بالا از ایرانشناسی است که اجرای تعزیه را از نزدیک دیده و از تماشای آن خرسند شده و آن را تراژدی ایرانیان نامیده است. شاید این گفته در آغاز عصر معاصر درخصوص هنر نمایش ایرانی شروع یک تفحص تاریخی باشد و فضا را برای پژوهشی ستُرگ مهیا نموده باشد. هر چند از داشته های نمایشی تعزیه متأسفانه مدارک کتبی بسیار اندک است و ما از گذشته این هنر به جز نقاشی های پراکنده و اشعار اجراهای میدانی چیز دیگری نداریم که بتوانیم تاریخ پیدایش آن را دقیق بدانیم و چون این هنر بصورت خود جوش و براساس شرایط آیینی و دینی خلق شده و هیچ استدلالی هنری نمی شود برای آن جستجو کرد، لذا در پرده ای از ابهام مانده و هرگز امکان ریشه یابی و نقد پیدا نکرده است. اما بصورت حدث و گمانه این گونه جهت یابی می شود که آغازین اصل پیدایش نمایش غم انگیز در تاریخ و ادب این سرزمین را باید در مراسم و مناسکی همچون شهادت سیاوش در داستان های اساطیری کهن دید. ایرانیان ملتی قدرشناس هستند، لذا به پاس این قهرمان راستگو و راست اندیش همه ساله تابوتی از چوب می ساختند و خود آزاری را در پیرامون آن با مناسک قومی اجرا می کردند و گاهی این مراسم روزها به درازا می کشید و با قربانی کردن حیوانی ـ در آغاز اسب و بعدها گوسفند ـ خاتمه می یافت.

هنر تعزیه به شکل متداولش یعنی نشان دادن فاجعه کربلا و شهادت امام حسین و اصحابش و اسارت اقربایش را باید در سال 61 هجری مطابق با 680 میلادی پی گرفت. کمی بعدتر از این تاریخ شیعیان هر سال به مناسبت این درد جان سوز به سوگواری می نشستند. بسیاری از تاریخ نگاران معتقدند که معزالدوله دیلمی علیرغم تمایل خلیفه عباسی اولین پادشاهی بود که فرمان برپایی این نمایش غم انگیز را صادر نمود، هر چند در ابتدای حرکت ده روز روضه خوانی بر منابر تکیه ها و سیاهپوشی اماکن رسم تعزیت داری شد، اما همین رفتار در روندی منظم از پا منبری و تک بازیگری به سمت نمایش تعزیه سامان گرفت. در قرن دهم هجری واعظ کاشفی کتاب خود را که با شعر حماسی و تقلید از شاهنامه فردوسی بود و اولین درام مکتوب به حساب می آمد که تا به امروز مورد استفاده اربابان فن تعزیه است به رشته تحریر درآورد. تعزیه در پیشرفت شعر فارسی و انسجام و زنده کردن موسیقی ایرانی نقش پررنگی داشته و دارد. اگر تعزیه نبود شاید ما امروز از دستگاه های عظیم موسیقی محروم بودیم. با ممنوع شدن موسیقی و نقاشی این دو هنر برای یافتن مأمنی مطمئن به تعزیه روی آوردند. محل اجرای تعزیه یا معمولاً در میادین شهر یا در روی سکوهای دایره ای شکل طراحی می شود، گفتگو بیشتر با شعر بوده، زیرا علاوه بر اینکه شعر در ادبیات ایران اشراف به همه ارکان اجتماعی داشته، حفظ کردن آن هم برای کسانی که نقش آفرین بودند و از سواد و دانش نیز بی بهره اشان بود سهل تر می نمود. لباس در تعزیه با دو رنگ متضاد سبز برای انبیا  و سرخ برای اشقیا یکی از شاکله های عمده به حساب می آید، زیرا جنگ دو رنگ می تواند نقش کاملی در انتقال پیام بازی کند. سبزپوشان آواز می خوانند و سرخپوشان اشتلک می کنند یا رجز می خوانند. نمایش تعزیه قراردادهای مخصوصی به خود دارد. مثلاً راه رفتن، دور میدان دویدن، تاخت زدن با اسب اطراف میدان باسکو، قدم زدن و چرخیدن های ناکماتی، اشاره دست به گروه نوازندگان، دور خود چرخ زدن، عقب و جلو رفتن، تشت آب که نشان رودخانه فرات است، برگ درخت نخل که نشان از نخلستان است، زانو زدن، مشت به سینه کوبیدن که نشان از خشم است، پا را محکم به زمین زدن که نشان اقتدار است، هم دیگر را در آغوش گرفتن که نشان دوست و یار بودن است و بسیاری از حرکات دیگر، همه گواه این موضوع مهم در امر نمایش خون انگیز تعزیه است.

خمیرمایه و مضمون و یا کانسپت نمایش را باید در دو عامل تضاد و رویارویی دو نیروی خوبی و بدی، نیکی و بدی، روشنایی و ظلمت دید. بنابراین نمایش تعزیه یک هنر دینی می شود و کاربردها و کارکردهای مذهبی دارد. طرحی که در ادبیات کلیسایی و در دوران قرون وسطی در اروپا متداول بود و جشنواره های متعددی در این مورد اجرا می شد. اگر به دوران قاجار که اولین برخورد تمدن شرق و غرب بصورت مستقیم است توجه کنیم خواهیم دید که اطلاعات انبوهی همراه با نوشته های مکتوب و در خور مطالعه و تحقیق با تصاویر زیاد و سفرنامه های فراوان پیش رو گسترده می شود که هر چند همه از یک دیگر گونه برداری کرده اند، اما می توان از آنان برای شروع یک هنر ایرانی استفاده نمود. محل تکیه دولت که در حکومت پنجاه ساله ناصرالدین شاه برای اجرا ساخته شد، پررونق ترین شان به حساب می آمد و آثار تعزیه و کمدی در آن اجرا می شد.

بوشهر یا پشتوانه تاریخی و ریشه در اسطوره های باستانی و به خاطر آب راه آزادش و برخورد تمدن های لیانی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی، اسلامی و اروپایی که در کمتر شهرهای ایران می توان این گونه و در یک جا این همه تنوع تمدن دید از جمله اولین شهرهای ایران است که با هنر تعزیه آشنا شد. می گویند همزمان با تکیه دولت در بوشهر نیز تعزیه اجرا شده است. در بوشهر به خاطر شرایط اقلیمی از همان اول تعزیه در میدان به اجرا درآمد و به شمربازی مشهور گردید. شمربازی تاسوعا و عاشورا از جمله نسخه های مهم و قابل بررسی در تعزیه بوشهری است، اگر چه بسیاری از این نسخ و خط نوشته ها توسط حکومت بریتانیا به سرقت رفته و هم اکنون در حوزه های لندن نگهداری می شود، اما به لحاظ حفظ بودن اشعار و سینه به سینه شدن آن باقی مانده و بعدها مکتوب شده است.

از قدیمی ترین اجراها که مربوط به سال های دور است می توان از تعزیه ریشهر، امامزاده، خواجه ها، جفره، میدان مادر اصغر، عاشوری، دهدشتی نام برد.

تعزیه به خاطر شرایط دشوار دینی نتوانسته تحول و دگرگونی پیدا کند و با زمان پیش برود و خود را با تئاتر نزدیک کند، شاید علت آن حمایت نکردن و سیاست گذاری های نامناسب و سخت گیری های یک جانبه درخصوص این هنر قومی بوده که زمینه را برای رکود روز افزون آن مهیا نموده است و اگر گسست ها ادامه داشته باشد بیم آن می رود که در آینده شاهد افول تنها گونه نمایشی ایرانی باشیم.