مفهوم و فرم در اثار هنری

...

مفهوم و فرم در آثار هنری - حسین دهقانی

پیش از آن که به "مفهوم" هنری در عصر پست مدرن بپردازیم، لازم است ابتدا خود واژه‌ "مفهوم" را مورد تحلیل قرار دهیم. مفهوم در لغت به معنای فهمیده شده، دانسته شده، آن چه به فهم و ادراک درآید تعریف شده است. انسان موجودی هوشمند است، لذا فکر می‌کند و بعد از فکر کردن است که به فهم می‌رسد. بسیاری اعتقاد دارند که مغز بشر دایم در حال تولید است و لحظه‌ای از حرکت و تداوم باز نمی‌ایستد، اگر از چرخش باز ایستاد، لاجرم مرگ به دنبال خواهد آمد. برای ساخت هر پدیده‌‌ی هنری از هنر‌های تجسمی (نقاشی، خط، مجسمه‌سازی‌‌، گل‌سازی، کارهای دستی) گرفته تا هنر‌های تصویری و نوشتاری، نیازمند دو عنصر اساسی است تا یک جریان هنری به سامان برسد.

ادامه نوشته

معرفي كتاب

معرفي كتاب

شكسپير                                                                                  

زندگي/ خلاصه كل آثار/ هملت                           

                            

تدوين استادان دانشگاه: دكتر هومر اي. وات                             

دكتر كارل جي. هولمز كنخت

دكتر ريموند راس

نرجمه: اسماعيل فصيح

ناشر پيكان

بهاء: 24500 ريال

زندگي شكسپير: در اوايل قرن شانزدهم ميلادي در دهكده اي نزديك شهر استرانفورد در ايالت واريك انگلستان زارعي موسوم به ريجارد شكسپير زندگي مي كرد. يكي از پسران اوله نام جان در حدود سال 1551 به شهر استرانفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشي مشغول گرديد. جان با دختر يك كشاورز ثروتمند بنام ماري اردن ازدواج نود، ماري در 26 آوريل 1564 پسري به دنيا آورد و نامش را ويليام گذاشت، ابر مردي كه در آينده بزرگترين شخصيت تاريخ تئاتر جهان لقب گرفت. اين كودك به تدريج پسري فعال و شوخ و شيطان شد و به مدرسه رفت. وي زبان لاتين و يوناني آموخت. گفته اند ويليام ابتدا شاگرد قصاب شد، ولي چندان به ادبيات علاقه داشت كه هنگام كشتن گوساله ها خطابه مي گفت و شعري مي سرود. .........................

برای دیدن ادامه مطلب بر روی قسمت ادامه مطلب کلید کنید.

ادامه نوشته

آنچه بر هنر نمايش هشتاد و سه گذشت

 

مقدمه‌: تئاتر جايگاهي‌ست‌ سترگ‌ و به‌ بلنداي‌ قامت‌ انسان‌ که‌ در ممارست‌ سه‌ عنصر مخاطب‌، هنرمند و متن‌ به‌ روح‌، کمال‌ و صيقل‌ مي‌دهد و تا جهان‌ هستي‌ وجود دارد اين‌ خلاقيت‌ بشري‌ هم‌چنان‌ زنده‌ است‌ و...

مقدمه‌: تئاتر جايگاهي‌ست‌ سترگ‌ و به‌ بلنداي‌ قامت‌ انسان‌ که‌ در ممارست‌ سه‌ عنصر مخاطب‌، هنرمند و متن‌ به‌ روح‌، کمال‌ و صيقل‌ مي‌دهد و تا جهان‌ هستي‌ وجود دارد اين‌ خلاقيت‌ بشري‌ هم‌چنان‌ زنده‌ است‌ و بازگو کننده‌ي‌ ارزش‌هاي‌ انساني‌.
هنر نمايش‌ هرگز حريمي‌ را نمي‌شناسد و مي‌توان‌ با هر مسلک‌ و مرامي‌ در پيرامونش‌ گرديد و از شمع ‌وجودش‌ تطهير شد. جشنواره‌ها اساساً براي‌ ديدن‌ و بلوغ‌ هنر تئاتر خلق‌ مي‌شوند. مي‌توان‌ در خلوت‌ دل‌، نمايشنامه‌ را خواند و لذت‌ هم‌ برد، اما رسالت‌ تئاتر وقتي‌ به ‌شکوهمندي‌ مي‌رسد که‌ به‌ اجرا در آيد و رفتارهاي‌ ديداري‌، يعني‌ حضور بازيگران‌ و بدن ‌و حرکت‌ آنان‌ را در طراحي‌ اثر ديد و با آن‌ به‌ نوعي‌ همزادپنداري‌ رسيد. جشنواره‌ها تنها بهانه‌هايي‌ هستند تا ما ديروزهامان‌ را با امروزها مقايسه‌ کنيم‌ و راه‌ درست‌ را بسنجيم‌ و با دقت‌ بازانديشي‌ نماييم‌.
 جمالي‌، «شب‌ واقعه» نوشته‌ محمد عارف‌ و کارگرداني‌ زهره‌ عباسي‌، «خاتون‌» نوشته‌ و کار مريم‌ رسولي‌ و «از شفق‌ خيس‌ خيزران» نوشته‌ بيگناه‌ و کارگرداني ماندانا رضواني‌ نمايش‌هاي‌ شرکت‌ کننده‌ در اين‌ جشنواره‌ بودند. در پايان‌ جشنواره‌ جوايزي‌ به ‌هنرمندان‌ بانو اهدا گرديد. اين‌ جشنواره‌ مورد توجه‌ بانوان‌ استان‌ قرار گرفت‌.
دومين‌ جشنواره‌ي‌ نمايش‌هاي‌ ديني‌ به‌ همت‌ انجمن‌ نمايش‌ و شرکت‌ نفت‌ در خارگ‌ از تاريخ‌ دوازدهم‌ اسفند به‌ مدت‌ هفت‌ روز کارش‌ را با داوري‌ آقايان‌ "حميدرضا مؤمني"‌، "علي‌غلامي‌" و سيد"صادق‌ فاضلي" آغاز نمود. «مجلس‌نامه‌ عباس» نوشته‌ و کار مرتضي‌ فيروزي‌، «مسافر وادي‌ عشق» ‌نوشته‌ و کار عباس‌ فاضل‌، «شهادت‌خواني‌ شمعون‌ و شهرزاد» نوشته‌ و کار احسان‌ مقدم‌، «اندوه‌ بودن» کارگردان‌ حسن‌ فولادي‌، «فراموش‌ شدگان‌» کار کريم‌ آبادي‌، «پيوند» کاري‌ از اصغر صالحي‌، «شب‌، سکوت‌، ستاره» کار هوشنگ‌ دوستاني‌ و «ني‌نوا» کار اصغر صالحي‌ در اين‌ جشنواره‌ به‌ روي‌ صحنه‌ رفتند. در پايان‌ از سوي‌ هيأت‌ داوران‌ جوايزي‌ به‌ آثار برگزيده‌ اهدا گرديد.
اولين‌ سوگ‌واره‌ي‌ نمايش‌هاي‌ تک‌ بازيگري‌ تعزيه‌ به‌ همت‌ حوزه‌ هنري‌ از تاريخ‌ 17، 18، 19 اسفندماه‌ هشتاد و سه‌ در ميدان‌ تعزيه‌ي‌ مسجد کوتي‌ بوشهر آغاز گرديد و گروه‌هاي‌ تعزيه‌ي اهرم‌، زيارت‌، امام‌زاده‌، آبپخش‌، کوتي‌، ريشهر، بندرگاه‌، بندرريگ‌ و نفرات‌ آزاد تعزيه‌خوان‌ بوشهري‌ به هنرنمايي پرداختند که‌ در نوع‌ خود جالب‌ و در خور اعتنا بود. تعداد زيادي‌ تماشاگر از اجراهاي‌ تعزيه‌ بازديد کردند و در پايان‌ جوايزي‌ به‌ بازيگران ‌اهدا گرديد.
همچنين‌ سه‌ گروه‌ نمايشي‌ به‌ همت‌ حوزه‌ي‌ هنري‌ و اداره‌ي‌ کل‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي ‌در سال‌ هشتاد و سه‌ به‌ شهر کرج‌ جهت‌ شرکت‌ در جشنواره‌ي‌ نمايش‌ «تک‌» اعزام‌ شدند. «درشکف‌» نوشته‌ي‌ محمد لطفي‌ به‌ کارگرداني‌ احمد قرباني‌، «نيتوک‌ سرباز» نوشته‌ي‌ محمد لطفي‌ به‌ کارگرداني‌ حميد لطفي‌ و نمايش‌ «ورزا» نوشته‌ي‌ افشين‌ چمکوري‌ و غلامرضا احمدي‌ و به‌ کارگرداني‌ غلامرضا احمدي‌. در پايان‌ آقايان‌ احمد قرباني‌ و محمد لطفي‌ و تني‌ چند از ديگر هنرمندان‌ بوشهري‌ جوايزي‌ دريافت‌ نمودند.
نمايش‌هاي‌ برگزيده‌ در جشنواره‌ي‌ آثار کوتاه‌ در سال‌ هشتاد و سه‌ به‌ تهران‌ اعزام‌ شدند؛ اين‌ چهار گروه‌ که‌ به‌ همت‌ حوزه‌ي‌ هنري‌ به‌ جشنواره‌ي تهران‌ رفته‌ بودند، «دنياي‌ ما دنياي ‌شما» نوشته‌ و کار آريا بهرام‌نژاد، «بي‌ربط» نوشته‌ و کار علي‌اکبر عباسي‌، «منجي» نوشته‌ و کار پيمان‌ بارون‌زاده‌، «سينوزيت» نوشته‌ و کار محمدامير پورعباسي‌ بودند. در اين‌ جشنواره‌ از کارگردان‌، بازيگر و سازنده‌ي‌ موسيقي‌ «سينوزيت» تقدير به‌ عمل‌ آمد.
جشنواره‌ي‌ نمايش‌هاي‌ کوتاه‌ «مهرآيين» به‌ همت‌ اداره‌ي‌ بهزيستي‌ استان‌ بوشهر، جشنواره‌ي‌ تئاتر دانشجويي‌ به‌ همت‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامي‌ بوشهر، جشنواره‌ي‌ تئاتر برازجان‌ به‌ همت‌ اداره‌ي‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌ برازجان‌، جشنواره‌ي‌ نمايش‌هاي‌ کوتاه‌ گناوه‌ به‌ همت‌ اداره‌ي‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ گناوه‌ و جشنواره‌ي‌ تئاتر دانش‌آموزي‌ به ‌همت‌ اداره‌ي‌ کل‌ آموزش‌ و پرورش‌ بوشهر از ديگر جشنواره‌هايي‌ بودند که‌ در سال‌ هشتاد و سه‌ برگزار گرديد.

برای دیدن ادامه مطلب بر روی ادامه مطلب کلید کنید.
ادامه نوشته

مروری گذرا بر هنر نمایش در سالی که گذشت

 

اکتشاف شورانگیز تبدیل اشیای طبیعی به ابزارهایی که قادر به ایجاد تأثیر و تأثر در جهان باشند، لاجرم به تکوین اندیشه ی دیگر در ذهن بشر انجامید که همواره آزمایش می کرد و گام در جاده ی اندیشه می گذاشت. میل جست و جوی به چنگ آوردن محال به یاری ابزارهای جادویی، یعنی افسون حرکات بدن ...

اکتشاف شورانگیز تبدیل اشیای طبیعی به ابزارهایی که قادر به ایجاد تأثیر و تأثر در جهان باشند، لاجرم به تکوین اندیشه ی دیگر در ذهن بشر انجامید که همواره آزمایش می کرد و گام در جاده  ی اندیشه می گذاشت. میل جست و جوی به چنگ آوردن محال به یاری ابزارهای جادویی، یعنی افسون حرکات بدن او را مجذوب اهمیت روزافزون همانندسازی و تقلید نمود و به این نتیجه رسانید که به علت همذات بودن اشیای همگون و با تکیه بر چیره شدن بر نیروی طبیعت می توان به هنر بدن دست پیدا کرد و تئاتر را خلق نمود. انجام فعالیت های اجتماعی و رسیدن به درک علایم زبانی و ممارست در حس انکارها و کلمات باعث شد تا بشر به نیروی جادوی هنر برسد. .....

ادامه نوشته

حافظم‌ در مجلسي‌، دردي‌کشم‌ در محفلي‌

[حسين‌ دهقاني‌ ـ شيراز]

 

اواخر دهه‌ي‌ چهل‌ بود; دهه‌ي‌ رشد و بلوغ‌ فکري‌ موج‌ نو ادبيات‌ ايران‌، سال‌هاي‌ زايش‌ مردان‌ بزرگ‌ که‌ فصلي‌ جديد در شعر، داستان‌ و هنر گشودند و لابد هرگز تکرارنخواهد شد. کساني‌ مثل‌ صادق‌ چوبک‌، شاملوي‌ کبير، فروغ‌ فرخ‌زاد، مهدي‌ اخوان‌، منوچهر آتشي‌ و... .
آن‌ سال‌ها من‌ آموزگاري‌ سرباز در روستاي‌ پرت‌ و دور در کوه‌پايه‌هاي‌ تنگ‌رغز در شهرستان‌ داراب‌ فارس‌ بودم‌. دل‌بستگي‌ام‌ به‌ حافظ چنان‌ بود که‌ اوقات‌ تلخ‌کامي‌ وغربتم‌ را با اشعار اين‌ بزرگ‌مرد ادب‌ ايران‌ شيرين‌ مي‌کردم‌ و در همان‌ روزها سؤالات‌ بي‌شماري‌ از شاعر در ذهنم‌ خلالوش‌ مي‌کرد
روزي‌ کدخداي‌ روستا که‌ مردي‌ دوست‌دار شعر و شصت‌ ساله‌ بود در کنارم‌ روي‌ تپه‌اي‌ سبز نشسته‌ و شعر حافظ را زير لب‌ زمزمه‌ مي‌کرد. بعد از فراغت‌ غزل‌ گفت‌:>حوصله‌ي‌ راه‌ رفتن‌ داري‌<؟ گفتم‌: >چرا ندارم‌، وقتي‌ شما با اين‌ سن‌ و سال‌ مي‌توانيد راه‌ برويد، لابد من‌ بايد از کوه‌ راست‌ بالا بروم‌<. اين‌ را گفتم‌ و به‌ راه‌ افتاديم‌. از کوه‌ وکمر بالا رفتيم‌، ساعتي‌ بعد قريه‌اي‌ با حدود ده‌ خانه‌ي‌ قد و نيم‌قد در عمق‌ دره‌اي‌ سبز پيش‌ رويمان‌ گسترده‌ شد، از تپه‌ سرازير شديم‌ و از کوچه‌اي‌ فراخ‌ و دل‌باز با درختان‌بلند گردو و سنوبر و ديوارهاي‌ خشتي‌ گذشتيم‌ و در خانه‌اي‌ زديم‌. لحظه‌اي‌ بعد در روي‌ پاشنه‌ چرخيد و جوانکي‌ حدود پانزده‌ساله‌ در چهارچوب‌ در ظاهر گرديد و سلام‌ کرد.داخل‌ شديم‌ و زير درختي‌ گردو نشستيم‌. دقايقي‌ بعد پيرمرد هفتاد ساله‌اي‌ آمد و بعد از خوش‌ آمدگويي‌ در کنار ما روي‌ قالي‌ لاکي‌رنگي‌ از جنس‌ ترکي‌ نشست‌. کدخدا او راخوب‌ مي‌شناخت‌ با چشم‌ و ابرو به‌ پيمرد حالي‌ کرد که‌ کارش‌ را شروع‌ کند. چيزي‌ طول‌ نکشيد که‌ جوانک‌ با يک‌ ضرب‌ و کمانچه‌ آمد.
استاد بزرگ‌ ادب‌ و تاريخ‌، جناب‌ باستاني‌پاريزي‌ بود. تالار مملو از جادو، شاهد هستيم‌ که‌ بچه‌هاي‌ کم‌ سن‌و سال‌ هم‌ قرآن‌ را

ادامه نوشته

مقاله در ویژه نامه ی استاد منوچهر آتشی

نقش اسطوره‌های حماسی و

 

عشیره‌ای در اشعارِ منوچهر

 

آتشی

نقش اسطوره‌های حماسی و عشیره‌ای در اشعارِ منوچهر آتشی
حسین دهقانی
هر جا که از اسطوره‌شناسی و افسانه‌سازی سخنی به میان می‌آید، لابد سخن از پری و پریزاده نیز مطرح می‌شود، یعنی یک رابطه‌ی "پارالر" یا موازی بین "اسطوره" و "پری" هست که شکل گسترده‌ی آن‌را می‌توان در شعرهای شاعران یا قصه‌های افسانه‌سرایان دید.
"اسطوره" چیزی نیست جز داستان خدایان، و خلقت آنان نیز بنا به شرایط اقتصادی جامعه به وجود آمده و در ‌آن نیاز اجتماعی احساس می‌شود. درماندگی انسان در مواجهه با پدیده‌های مخرب طبیعی هم‌چون باد، باران، زلزله و غیره.
همه‌ی انگاره‌ها برای خودشان خدایی داشته‌اند و جالب این‌جاست که مردم هم این باورها را در قالب "موتیف‌ها" و اخلاقیات قبول داشته‌اند و احترام می‌گذاشتند. البته میان اسطوره‌های تمدن‌های مختلف، تفاوت‌های چشم‌گیری بوده که آنان را از لحاظ شکل متفاوت می‌کرده، اما از نظرمعنا، همه از یک آبشخور تغذیه می‌نموده‌اند و می‌نمایند.
درست همین مفاهیم را ما در "قصه‌های پریان" می‌بینیم و شاید در بسیاری موارد نتوان میان این دو پدیده‌ی انسانی تفاوتی قائل شد. هر دو با هم قرابت دارند، اما همیشه اسطوره‌ها ـ که زاده‌ی اندیشه‌ی تمدن شهری هستند ـ بر قصه‌های پریان که زادگاه‌شان روستاهاست سروری دارند و بیشتر موردنظر اصحاب قلم و ادب هستند. پژوهشگران بر این اعتقاد مصرند که اصل بدایت در ساختار اسطوره نهفته است و اگر قصه‌ی پریان به وجود آمده، از قدرت اسطوره‌ها بیرون آمده و در واقع فرزند کوچک اسطوره‌ها هستند. "صورت خیال" در قصه‌های پریان بسیار مبالغه‌آمیز نگارش یافته و در ادبیات شفاهی، زنان و مردان یا باغ‌ها و ارگ‌های بی‌شماره‌ای دیده می‌شوند که صورت خیال به حد افراط پرداخت شده است. نزدیکی و قرابت میان پری‌ِ "فایز" و پریِ "منوچهر آتشی" از همین جا نشأت می‌گیرد، چرا که تمام قصه‌های پریان چون زنجیر به هم مربوط هستند و هرگز نمی‌توان فاصله‌ای میان آنان دید. ریخت‌شناسی قصه‌های پریان از این مرحله خارج نیست، یا با آزار و صدمه‌ای همراه است، یا اشتیاق به دانستن چیزی گرانبها و یا یک‌ حرکت قهرمانانه و دلاورانه و آوارگی تا رسیدن به مقصود...........
 
 
 
 
ادامه نوشته