حسین دهقانی

خلاقیت چیست؟ در لغت خلاقیت یعنی بوجود آوردن. هر چیزی که به وسیله انسان تولید، زایش و ظهور پیدا میکند به گونه ای خلق میگردد و وارد جهان هستی میشود و در چرخه هستی قرار میگیرد.این پدیده انسانی، لا جرم با نیروهای مولد و ابزارسازی او همخوانی دارد و هر گاه تکنولوژی تغییر شکل می دهد نوع خلاقیت نیز تغییر می یابد.بر همین اصل در دوران ماضی مثلاً برده داری یا فنودالی یا صنعتی نوع خلاقیت تابع شرایط فوق بوده وگونه خلق شده با آن دوران مطابقت داشته. چون در گذشته بازدهی ابزار مولد کند و تولیدات صنعتی به دشواری انجام می گرفت. خلاقیتهای انسانی نیز کند و دور به دور اتفاق می افتاد. به مجرد اینکه صنعت شکوفا شد و بشر ابزار ساز از استثمار طبیعت خارج شد و بر شرایط دشوار طبیعی فائق گردید، هنر و ادبیات نیز همپایه آن رشد کرد.

هنر در گذشته در اختیار حواص بود و تنها در دربارها و اماکن تجاری و فئودالی تولید میگردید. معمولاً شعر و موسیقی در خانه خوانین وزمین داران تولید می شد. شاعران در یک روز هفته در محضر خان جمع می شدند و اشعار خود را قرائت می کردند. اگر خان می پسندید جایزه می داد ودر غیر این صورت شاعر مورد بی مهری خان قرار می گرفت، زیرا خوانین خود شاعر و شعر شناس بودند. در موسیقی نیز همین شیوه اجرا می شد. شاید موسیقی مقامی ما که اکنون بیشتر در میان روستاها متداول است باقی مانده همان گذشته فئودالی باشد. اگر چه فئودال ها مردمانی ظالم بودند، اما به درکی از هنر رسیده بودند و در واقع پاسداران هنر به حساب می آمدند. حتی نام برخی از آنان روی موسیقی مقامی ما باقی مانده است، مثل خان بخشی ها در موسیقی ترکمن صحرا. اصولاً نوازندگان و عاشق ها با سرمایه خوانین و در محضر آنان قطعات موسیقی اصیل اجرا می کردند. آنان موظف بودند علاوه بر شادکردن خان به فرزندان آنان تعلیمات ومشق موسیقیایی یا رسم شاعری بیاموزند و از همین جا رابطه شاگرد و استادی سامان گرفت. شاگرد در مکتب استاد به نقاشی، موسیقی، شاعری و خطاطی می رسید و چون تعدادشان اندک بود و انگشت شمار هنر هرگز نمی توانست جهان شمول و فراگیر باشد و لابد خلاقیت ها به کندی انجام می گرفت. مخاطب هم کم بود، زیرا هر چه به تعداد مخاطبین افزوده می شد، رابطه عرضه و تقاضا نیز تغییر می کرد. شاید مثالی در این خصوص مطلب را روشن کند.